«پس از پشت سر گذاشتن نزدیک به چهل سال تنش، اکنون در واقع وابستگی آمریکا به ایران افزایش یافته است... مسائل پیچیده فوق می تواند موجب اذعان رسمی آمریکا به نفوذ رو به رشد ایران و به رسمیت شناختن آن از سوی واشنگتن شود.» به گزارش سرویس سیاسی جام نیـوز، پایگاه خبری شبکه سی ان ان (CNN) در گزارشی تحت عنوان "رقص ناجور آمریکا با ایران" به تحلیل روابط دو کشور پس از توافق هسته ای پرداخته و با اشاره به تغییر توازن قدرت منطقه ای به نفع ایران، عنوان می کند آمریکا وارد بازی شده که نمی تواند از آن کنار بکشد. چرا؟ چون زمانی که رئیس جمهور آینده روی کار بیاید، از اجرای توافق یک سال گذشته است. هم اکنون ایران با روسیه، ایتالیا، فرانسه، چین و ... توافقاتی انجام داده و در حال حاضر هیچ کس به دنبال یک بحران بین المللی نیست. اما هرچند توافق هسته ای از جنگ با ایران یا دستیابی این کشور به سلاح هسته ای بهتر است، در عین حال پیاده سازی توافق نیز جایی برای جشن گرفتن ندارد. نه تنها به این خاطر که توافق هسته ای روابط آمریکا با متحدان قدیمیاش از جمله اسرائیل و عربستان سعودی را تخریب کرد؛ بلکه مشکل اینجاست که یک تغییر اساسی در توازن قدرت در منطقه، به نفع ایران در حال شکل گیری است.» و به صورت کلی تر می توان گفت در حالی که ایران مسیر ترقی و صعود را پیش گرفته، کشورهای عربی با چالش های رو به رشد داخلی، ملت هایی ناآرام و سرکش و اقتصادی رو به افول روبه رو هستند و در برخی موارد خطر تجزیه شدن نیز آن ها را تهدید می کند. علاوه بر این، پس از پشت سر گذاشتن نزدیک به چهل سال تنش، اکنون در واقع وابستگی آمریکا به ایران افزایش یافته است. واشنگتن سرمایه گذاری بزرگی برای توافق هسته ای کرده و نیازمند پایبندی ایران به تعهداتش است؛ این موضوعی حیاتی برای میراث دولت اوباما است. بعلاوه واشنگتن به کمک ایرانی ها برای حل جنگ داخلی سوریه و بی ثباتی عراق نیازمند است. مسائل پیچیده فوق می تواند موجب اذعان رسمی آمریکا به نفوذ رو به رشد ایران و به رسمیت شناختن آن از سوی واشنگتن شود.» در ادامه این گزارش از روی دیگر سکه ارتباط ایران و آمریکا سخن به میان آمده و با ابراز امیدواری از پیشبرد اهداف توسط این کانال ارتباطی آمده است: «البته روی دیگر سکه، همانطور که حامیان توافق در آمریکا خاطرنشان کرده اند، آن است که ایران و آمریکا کانال دیگری برای ارتباط نیز دارند. آن ها به عنوان مثال به حل و فصل سریع حادثه دستگیری ملوان های آمریکایی و همچنین تبادل زندانیان آمریکایی اشاره می کنند. اما باید گفت که پرسنل نیروی دریایی ایالات متحده توسط نیروی نظامی ایران به عنوان ابزاری تبلیغاتی مورد استفاده قرار گرفته و پس از آن نیز به دستگیر کنندگان آن ها مدال افتخار داده شد. از سوی دیگر سیامک نمازی، یکی دیگر از آمریکایی های زندانی در ایران هنوز آزاد نشده و خبری از سرنوشت رابرت لوینسون نیز داده نشده است. بنابراین از این پس نیز، به احتمال زیاد رهبری ایران از این کانال ارتباطی با آمریکا، برای دستیابی به منافع خود بهره برداری خواهد کرد. اعتدال در ایران هرگز هدف توافق هسته ای نبوده اما متاسفانه به نظر می رسد که خلاف آن اتفاق افتاده است. در واقع بسیاری از اقدامات اخیر در ایران از جمله ادامه انکار هولوکاست، افزایش اعزام مشاوران نظامی به سوریه و ... حاکی از تقویت عناصر تندرو است.» در انتهای این گزارش آمده است: «همه این ها نشان می دهد که مقامات تندرو ایران هرگز توافق هسته ای را تهدیدی واقعی ندیده بلکه آن را راهی برای تحکیم قدرت خود می دانند. برداشته شدن تحریم های بین المللی به حکومت ایران اجازه بهبود شرایط اقتصادی و خنثی نمودن نارضایتی عمومی را می دهد. اگر قرار باشد تغییرات اجتماعی و سیاسی در ایران صورت پذیرد نیز بسیار آهسته خواهد بود و به صورت ماهرانه ای توسط رژیم کنترل خواهد شد. اما هیچ کدام از این ها باعث نمی شود که رئیس جمهور آینده آمریکا هرچند وعده پاره کردن توافق را در تبلیغات انتخاباتی خود داده باشد، با این کار بحرانی را در سال اول ریاست جمهوری خود ایجاد نماید. چنین اتفاقی نخواهد افتاد. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، تعاملی را با ایران آغاز کرده ایم که به این زودی نمی توانیم به آن پایان دهیم.»
در این گزارش آمده است: «اسحاق رابین نخست وزیر اسرائیل به کنایه گفته بود که مشکل رقصیدن با خرس این است که نمی توان از صحنه کنار کشید. این واقعیت ناراحت کننده، دقیقا همان شرایطی است که ایالات متحده در حال حاضر در آن قرار دارد.
روز یکشنبه دریاسالار ایرانی که 10 ملوان آمریکایی را دستگیر کرده بود، مدال افتخار دریافت کرد. هرچند سربازان آمریکایی سریعا آزاد شدند اما حرکت روز یکشنبه نشان دهنده روابط تیره و عجیب و غریب ایالات متحده با ایران در شرایط فعلی است.»
سی ان ان با اشاره به پوچ بودن ادعای برخی کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا برای کنار گذاشتن توافق می نویسد: «از نگاه برخی کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا، چنین اقدامات تحریک آمیزی، دلیلی منطقی و کافی برای پاره کردن توافق هسته ای است. در واقع در گفتگوی انتخاباتی پنج شنبه گذشته، دو نفر از کاندیداها، وعده این کار را در صورت انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهور، دادند. با وجود آنکه این سرخوردگی قابل درک است، اما چنین وعده هایی، اساسا چیزی جز تهدیدات پوچ نیست.
در ادامه این گزارش با اشاره به جایگاه ایران در موازنه جدید قدرت در منطقه، آمده است: «برای شروع، ایران بدون آنکه مجبور به پایلان دادن به حمایت از بشار اسد یا توقف حمایت از شورشیان یمن که درحال مبارزه با عربستان سعودی اند و یا حمایت از حزب الله شود، به دارایی های مسدود شدهاش دست یافت.
به گزارش «انتخاب»، روزنامه صهیونیستی هاآرتص گزارشی به نقل از بی میشل ، ستون نویس این روزنامه منتشر کرده و در آن بمب ایرانی را محبوب ترین اسباب بازی بنیامین نتانیاهو ، نخست وزیر رژیم اسرائیل می داند که با دست یابی به توافق احتمالی هسته ای در وین ، دنیا این اسباب بازی را از دست او می گیرد.
در این گزارش آمده است: « دلم برای بنیامین نتانیاهو می سوزد.
حکام جهان با یک چرخش قلم ، دوست داشتنی ترین اسباب بازی اش را از او گرفته اند.
محبوب ترین و شادی بخش ترین اسباب بازی ، در یک کلام بمب ایرانی ، چیزی که منبع قدرتش بود و مایه حیاتش و مهم تر از همه ، بهترین چیزی که می توانست پشتش پنهان شود و پناه بگیرد.
به نظر می رسد همین امروز ، یا شاید فردا ، پرونده بمب ایرانی بسته می شود و برای دست کم ده تا دوازده سال یا حتی بیشتر از سر خط خبرها و از اذهان ما پاک خواهد شد و برای بی بی (نتانیاهو) چه اتفاقی می افتد؟
با یک نگاه می توان نشانه های هراس و دلهره را در او مشاهده کرد: سرکوفتگی ، دوری کردن از دیگران ، آشفتگی در موها ، اصرار از سر لجبازی و خیره سری که هیچ اتفاقی نیافتاده و هیچ چیز عوض نشده است. اما حقیقتی هولناک در حال شکل گرفتن است. بمب ، دیگر نیست. از هم اکنون به بعد ، نتانیاهو همچون کودکی است که چتر حمایتی اش را از دست داده - یا همچون کودکی که خرسک تدی بی یرش را داخل آشغال ها انداخته اند - خرسکی که در شب های طولانی به آن دلگرم بود و در مواقع خطر و تبلیغات انتخاباتی او را آرام می کرد.
چندی نمی گذرد که دفتر نخست وزیر همچون باغی می شود که مترسکش را برده اند - بزودی در معرض نوک تیز حقیقتی تلخ قرار می گیرد ، دیگر حشرات موذی هر روز برایش مزاحمت ایجاد نمی کنند ، سپری را که در برابر دردسرهای کارش از او حفاظت می کرد از دست داده و خستگی روزمره او را آزار می دهد.
دیگر از برنامه ریزی برای عملیات کماندوها خبری نخواهد بود ، دیگر نمی تواند ترس و وحشت هسته ای را که برایش بسیار مفید بود اشاعه دهد ، دیگر نمی تواند دلهره و هراسی دلگرم کنند ایجاد کند.
دیگر سخنی از چرچیل به میان نمی آید!! خدا به دادمان برسد. زین پس فقط بحث مسکن و هزینه زندگی و بودجه و ائتلاف و فساد در میان خواهد بود و همه دنیا که از او به شدت انتقاد می کند.
واقعا قلب آدم درد می گیرد.
اما امیدمان را از دست نداده ایم. اگر رهایی را دیگران برای ما به ارمغان نمی آورند باید خودمان آن را به چنگ آوریم.
از تفکر و ایده پردازی یهود و سحر و جادویش. چگونه؟ با این ترتیب: همانگونه که همه می دانند - البته بر اساس آنچه که برخی منابع عجیب و غریب خارجی می گویند - اسرائیل دارای زراتخانه بمب های اتمی است که خیلی وقت است از مرز 200 عدد گذشته است.
این تعداد بمب برای نابود کردن نیمی از دنیا کافی است. خیلی زیاد است. این همه بمب نیاز نداریم. درست است که همه دنیا ضد ماست اما کارشناسان امنیتی می گویند (که اتفاقا خارجی و عجیب و غریب هم هستند) ، برای ایجاد بازدارندگی ، از بین بردن یک چهارم دنیا هم کافی است.
به عبارت دیگر ، ما (اسرائیل) بمب مازاد داریم. و درماندگی نتانیاهو با این بمب های اضافی درمان می شود.
فقط کافی است یکی از آن 200 بمب را بردارد ، به خوبی آن را کادو کند و پنهانی آن را برای جمهوری اسلامی ایران بفرستد.
آنهایی که می ترسند ممکن است لو بروند و ما خجالت زده شویم ، نگران نباشند هیچ کس به کم شدن یک بمب از 200 بمب توجه نمی کند.
اگر هم خبرنگار کنجکاوی ، گم شدن یک بمب را فهمید خیلی اتفاق هولناکی نمی افتد. طبق روال گذشته ، اسرائیل او را می گیرد و به ندامتگاه می سپارد ، کاری که معمولا با افراد انجام می دهد و گناه خود را گردن دیگران می اندازد و موضوع حل و فصل می شود.
و به این ترتیب ، دوباره همه خوشحال می شوند. ایرانی ها ، چراکه بمب دارند. دنیا ، که با ایران به توافق می رسد و البته بنیامین نتانیاهو ، که یکبار دیگر می تواند به بمب ایرانی متوسل شود و همه را دور و بر خودش بترساند و شب ها دوباره در خیال خود طرح عملیات کماندویی بریزد تا به روزهای جوانی بازگردد.
حقیقتش را بخواهید من هم خوشحال تر می شوم. وقتی بدانم دست کم یکی از آن 200 بمب اتمی ما بدست افرادی باتدبیرتر و هوشمندتر سپرده شده کمی تمدد اعصاب پیدا می کنم.»